ذرات رنگ، زبانی که از آغاز تاریخ بشر بر دیواره غارها تا بومهای مدرن نقش بسته است. از دیرباز، انسانها با استفاده از آن، احساسات، رویاها و روایتهای خود را بر روی سطوح مختلف به تصویر کشیدهاند.
در نگاه اولیه در می یابیم که بشر اولیه متوجه این مطلبشده که با ترکیب کردن ذرات رنگ با ماده دیگری بطور مثال آب میتواند رنگ بسازد. با نگاه کردن به مقداری اندک از آن زیر میکروسکوپ می توانید دقیقا معلق بودن ذرات را در ماده ای دیگر ببینید. این رنگدانه ها از موادی نظیر مواد معدنی گیاهان و سبزیجات و یا حشرات مورد استخراج قرار میگیرند. ماده دوم می تواند موادی نظیر زرده تخم مرغ، روغن برای رنگ نقاشی دیواری و آلیاژهای رنگی در رنگ اتومبیلها باشند
انسان اولیه مرتبه نخست از آن در دوره پیش از تاریخ و در نقاشی بر دیواره غارها و بدن خود استفاده کرد. آنها از شیره درختان و خزه و انگشتان خود برای ترکیب مواد جهت تولید انواع رنگ های طبیعی استفاده میکرد. رنگ ها در آن دوره همگی از ذرات رنگی موجود بر خاک و بر زمین ساخته می شوند نظیر اکر سیاه ذغال سفید. مورخان بر این عقیده اند که دلیل مهم پیدایش صنعت استخراج مواد از معادن بر پایه همین کاوش انسانها برای پیدایش رنگ ها و مواد رنگی بوده است.
از قدیمی ترین رنگ ها بکار گرفتهشده بر دیواره غارها به 12000 سال پیش در منطقه ای از هندوستان بر میگردد (نام منطقه : Madhya Pradesh ). رنگ اکر قرمز برجای مانده بر آنها از نوعی اکسید آهن به نام “هماتیت” بدست می آمد. رنگ دیگری از خانواده اکر که متمایل به زرد است وجود دارد که بخاطر وجود آب در اکسید آهن بنام اکر زرد شناخته میشود. این رنگ “آمبریا” نام دارد که از نام منطقه ای در ایتالیا که محل وجود این اکسید می باشد برگرفتهشدهاست. این رنگ از خاک رس حاوی آهن و اکسید های منگنز گرفتهمیشود سیاه کربنی نیز نوعی سیاه است که از چوب سوخته گرفتهمی شود. نوعی دیگر مشکی نوعی منفسخشده که از استخوان سیاه گرفتهمیشود. سفید نیز در طول سالها معمولا از سنگ آهک گرفتهمیشدهاست.
پالت رنگ ها دنیای بزرگ و عجیب و غریبی دارند و حتی میتوانند بر روح و روان ما تاثیر بگذارند. در دنیای هنر نیز هنرمندان و نقاشان از این علم روانشناسی رنگ بهره میبرند تا حسهای متفاوتی در مخاطب ایجاد کنند.
از زمانی که بشر از ذرات رنگ استفاده کرده، تاثیر آن بر وضعیت روانی ما به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. برای اولین بار توسط نویسنده و هنرمند ایتالیایی، لئون باتیستا آلبرتی در سال ۱۴۳۵ مطرح شد. در اواخر قرن ۱۵ میلادی لئوناردو داوینچی یک سلسله مراتب متناوب از رنگها را ارائه کرد، اما تنها در قرن ۱۸ بود که درک مفصلی از آن به شکل مدرن توسط ایزاک نیوتون پدید آمد که در سال ۱۷۰۴ در کتاب او به نام Opticks به تفصیل توضیح داده بود.
هر هنرمند یا طراح رویکرد و هدف متفاوتی برای انتخاب آن دارد. این نگرش حتی در علم تبلیغات نیز به کار گرفته میشود. مثلا شرکتهایی مثل Whole Foods و Starbucks برای ایجاد حس طراوت، آرامش و سلامتی از سبز در برندینگ خود استفاده میکنند. طراحان داخلی هم برای تخصیص و جدا کردن فضاهای گوناگون از رنگهای متنوع کمک میگیرند.
واکنش انسان نسبت به رنگ برای هر فرد منحصر به فرد است و ریشه در تجربیات شخصی و فرهنگی او دارد. به عنوان مثال در آمریکا زرد یادآور آفتاب است و بنابراین حس شادی و درخشندگی را در فرد ایجاد میکند. با این حال در فرانسه زرد حس حسادت و خیانت را در فرد زنده میکند؛ تا جایی که در قرن ۱۰ میلادی در فرانسه به خانههای مجرمان و جنایتکاران زرد میزدند.
رنگها، عنصری اساسی در هنر نقاشی هستند. آنها به هنرمندان اجازه میدهند تا احساسات خود را بیان کنند، داستانها را روایت کنند و مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند. تاریخچه رنگ در نقاشی، سفری طولانی و جذاب است که نشان میدهد انسان از دیرباز به زیبایی و هنر اهمیت داده است.