فریده لاشایی (زاده ۱۳۲۳ خورشیدی – درگذشت ۶ اسفند ۱۳۹۱) نقاش نوگرا، نویسنده و مترجم ایرانیست که شهرت او به نقاشیهای انتزاعی معاصرش بر میگردد. مهمترین کتاب او رمان «شال بامو» است و از دیگر آثارش میتوان به ترجمه « نجواهای شبانه» ناتالیا گینزبورگ و «گلهای هیروشیما» از ادیتا موریس اشاره کرد.
لاشایی در سال ۱۳۲۳ در شهر رشت متولد شد. او در کودکی کار هنری را شروع کرد به نحوی که و در ده سالگی نزد جعفر پتگر کپی سازی مینمود. بعد از چند ماه نزد وارطان کهدر خیابان منوچهری تهران تابلو فروشی داشت، کار مشغول به کار شد. پس از تحصیلات دبیرستانی به کشور آلمان سفر کرد و پس از گذراندن مدرسهی مترجمی در مونیخ، به تحصیل در رشته هنرهای تزیینی در وین پرداخت. پس از اتمام این دوره مدت دو سال در کارخانه Reidel در تیرول، اتریش به طراحی کریستال پرداخت. برخی از طرحهایش در استودیو روزنتال بر روی گلدانهای چینی پیاده شده است.
وارد شدن به تحصیلات هنر، و حشر و نشر پیدا کردن او با نقاشان و مجسمهسازان و صحنه آرایان، مصادف با انقلاب فرهنگی چین و بازتاب های گسترده آن در جهان و از جمله در مونیخ بود و در نتیجه سبک کاری وی هم از این انقلاب تأثیر پذیرفت.
در اسفند ۱۳۶۶ نمایشگاهی از کارهای لاشایی در گالری کلاسیک، برگزار شد. در آثار او در این نمایشگاه رنگ ها شفافیت و سیلان و تنوع بیشتری یافته بودند و در کنار سبز-آبیهای او، که آسمان و دریا و سبزینگی جنگل را بازتاب میداد، رنگ خاکی سفالینهها نمادی از زمین و خاک و مادر آفریننده بر فضای تابلوها، بر بدنه سفالها وگلدانها دیده میشد.
منتقدان معتقدند نقاشیهای فریده لاشایی را میتوان نمونهای از حضور هنر گذشته در هنر معاصر بهشمار آورد. حضور همان سفسطههای اندوهناک طبیعت که از اوخر سدهٔ هفدهم در آثار نقاشان شمال اروپا چهره نمایاند.
حضور سنت کارکرد رسانهٔ نقاشی که از روزگار سزان به این سو بر جسمانیت رنگ تأکید ورزیده است. حضور همان سنتی که بر خط و رنگهای به هم آمیخته و فرمهای نامنتظر تأکید دارد و سرانجام، حضور سنت نقاشی خاور دور همه و همه در آثار لاشایی حس شدنی است و با این همه نگاه او به طبیعت نگاهی نو و امروزی است.
وی در پی یک دوره طولانی بیماری و به خاطر ابتلا به سرطان سرانجام در ساعت ۱۷ روز یکشنبه ششم اسفند ۱۳۹۱، در سن ۶۸ سالگی در بخش آی سی یو بیمارستان جم تهران درگذشت و دربندسر تهران به خاک سپرده شد.